مطالب مفید و خواندنی ارسالی توسط کاربران
مدیر انجمن: naderloo
- naderloo
- مدیر کل
- پست: 2793
- تاریخ عضویت: 08 نوامبر 2008 00:00
- حالت من: Khaste
- محل اقامت: تهران
- تماس:
مثنـوی احمـدک
نظرم این شعر (احمدک) که در وصف همنوع سروده شده خیلی زیباست. البته متاسفانه این سروده در چندین وبلاگ مختلف به نام اشخاص مختلف ثبت شده ولی با توجه به مستندات موجود این شعر سروده مرحوم مهندس علی اصغر اصفهانی، متخلص به سلیم می باشد که آنرا در سال ۱۳۳۴ در کرمان سروده اند. ایشان از معلمان کرمانی و نیز از شعرای معاصر و برجسته کرمان می باشند که چندین شعر از ایشان در کتاب تذکره شعرای کرمان چاپ شده است. این شعر فقر و غنا و تبعیض طبقاتی در جامعه را بخوبی بیان کرده که بسیار تامل برانگیز است. امیدوارم از خوندنش لذت ببرید ...
مثنـوی احمـدک
معلم چو آمد، به ناگه کلاس؛
چوشهری فروخفته خاموش شد
سخن های ناگفته در مغزها
به لب نارسیده فراموش شد
معلم ز کار مداوم مدام
غضبناک و فرسوده و خسته بود
جوان بود و در عنفوان در شباب
جوانی از او رخت بر بسته بود
سکوت کلاس غم آلود را
صدای رسای معلم شکست
زجا احمدک جست و بند دلش
از این بی خبر بانگ ناگه گسست
"بیا احمدک درس دیروز را
بخوان تا بدانم که سعدی چه گفت"
ولی احمدک درس ناخوانده بود
به جز آنچه دیروز از وی شنفت
عرق چون شتابان سرشک ستم
خطوط خجالت به رویش نگاشت
لباس پر از وصله و ژنده اش
به روی تن لاغرش لرزه داشت
زبانش به لکنت بیفتاد و گفت
"بنی آدم اعضای یکدیگرند"
وجودش به یکباره فریاد کرد
"که در آفرینش ز یک گوهرند"
در اقلیم ما رنج بر مردمان
زبان و دلش گفت بی اختیار
"چو عضوی به درد آورد روزگار"
"دگر عضوها را نماند قرار"
"تو کز…، تو کز…" وای یادش نبود
جهان پیش چشمش سیه پوش شد
نگاهی ز سنگینی از روی شرم
به پایین بیفکند و خاموش شد
در اعماق مغزش به جز درد و رنج
نمی کرد پیدا کلامی دگر
در آن عمر کوتاه او خاطرش
نمی داد جز آن پیامی دگر
ز چشم معلم شراری جهید
نماینده آتش خشم او
درونش پر از نفرت و کینه گشت
غضب می درخشید در چشم او
"چرا احمدِ کودنِ بی شعور،"
معلم بگفتا به لحنی گران
"نخواندی چنین درس آسان بگو"
"مگر چیست فرق تو با دیگران؟"
عرق از جبین، احمدک پاک کرد
خدایا چه می گوید آموزگار
نمی داند آیا که در این دیار
بود فرق مابین دار و ندار؟
چه گوید؟ بگوید حقایق بلند؟
به شرحی که از چشم خود بیم داشت
بگوید که فرق است مابین او
و آنکس که بی حد زر و سیم داشت؟
به آهستگی احمد بی نوا
چنین زیر لب گفت با قلب چاک
"که آنان به دامان مادر خوشند
و من بی وجودش نهم سر به خاک
به آنها جز از روی مهر و خوشی
نگفته کسی تاکنون یک سخن
ندارند کاری به جز خورد و خواب
به مال پدر تکیه دارند و من
من از روی اجبار و از ترس مرگ
کشیدم از آن درس بگذشته دست
کنم با پدر پینه دوزی و کار
ببین دست پر پینه ام شاهد است"
سخن های او را معلم برید
هنوز او سخن های بسیار داشت
دلی از ستم کاری ظالمان
نژند و ستمدیده و زار داشت ؟
معلم بکوبید پا بر زمین
و این پیک قلب پر از کینه است
"به من چه که مادر ز کف داده ای ؟"
"به من چه که دستت پر از پینه است ؟!"
رود یک نفر پیش ناظم که او
به همراه خود یک فلک آورد
نماید پر از پینه پاهای او
ز چوبی که بهر کتک آورد !
دل احمد آزرده و ریش گشت
چو او این سخن از معلم شنفت
ز چشمان او کورسویی جهید
به یاد آمدش شعر سعدی و گفت :
ببین، یادم آمد، دمی صبر کن
تامــل، خــدا را، تامــل، دمـی ...
"تو کز محنت دیگران بی غمی"
"نشاید که نامت نهند آدمی!"
مثنـوی احمـدک
معلم چو آمد، به ناگه کلاس؛
چوشهری فروخفته خاموش شد
سخن های ناگفته در مغزها
به لب نارسیده فراموش شد
معلم ز کار مداوم مدام
غضبناک و فرسوده و خسته بود
جوان بود و در عنفوان در شباب
جوانی از او رخت بر بسته بود
سکوت کلاس غم آلود را
صدای رسای معلم شکست
زجا احمدک جست و بند دلش
از این بی خبر بانگ ناگه گسست
"بیا احمدک درس دیروز را
بخوان تا بدانم که سعدی چه گفت"
ولی احمدک درس ناخوانده بود
به جز آنچه دیروز از وی شنفت
عرق چون شتابان سرشک ستم
خطوط خجالت به رویش نگاشت
لباس پر از وصله و ژنده اش
به روی تن لاغرش لرزه داشت
زبانش به لکنت بیفتاد و گفت
"بنی آدم اعضای یکدیگرند"
وجودش به یکباره فریاد کرد
"که در آفرینش ز یک گوهرند"
در اقلیم ما رنج بر مردمان
زبان و دلش گفت بی اختیار
"چو عضوی به درد آورد روزگار"
"دگر عضوها را نماند قرار"
"تو کز…، تو کز…" وای یادش نبود
جهان پیش چشمش سیه پوش شد
نگاهی ز سنگینی از روی شرم
به پایین بیفکند و خاموش شد
در اعماق مغزش به جز درد و رنج
نمی کرد پیدا کلامی دگر
در آن عمر کوتاه او خاطرش
نمی داد جز آن پیامی دگر
ز چشم معلم شراری جهید
نماینده آتش خشم او
درونش پر از نفرت و کینه گشت
غضب می درخشید در چشم او
"چرا احمدِ کودنِ بی شعور،"
معلم بگفتا به لحنی گران
"نخواندی چنین درس آسان بگو"
"مگر چیست فرق تو با دیگران؟"
عرق از جبین، احمدک پاک کرد
خدایا چه می گوید آموزگار
نمی داند آیا که در این دیار
بود فرق مابین دار و ندار؟
چه گوید؟ بگوید حقایق بلند؟
به شرحی که از چشم خود بیم داشت
بگوید که فرق است مابین او
و آنکس که بی حد زر و سیم داشت؟
به آهستگی احمد بی نوا
چنین زیر لب گفت با قلب چاک
"که آنان به دامان مادر خوشند
و من بی وجودش نهم سر به خاک
به آنها جز از روی مهر و خوشی
نگفته کسی تاکنون یک سخن
ندارند کاری به جز خورد و خواب
به مال پدر تکیه دارند و من
من از روی اجبار و از ترس مرگ
کشیدم از آن درس بگذشته دست
کنم با پدر پینه دوزی و کار
ببین دست پر پینه ام شاهد است"
سخن های او را معلم برید
هنوز او سخن های بسیار داشت
دلی از ستم کاری ظالمان
نژند و ستمدیده و زار داشت ؟
معلم بکوبید پا بر زمین
و این پیک قلب پر از کینه است
"به من چه که مادر ز کف داده ای ؟"
"به من چه که دستت پر از پینه است ؟!"
رود یک نفر پیش ناظم که او
به همراه خود یک فلک آورد
نماید پر از پینه پاهای او
ز چوبی که بهر کتک آورد !
دل احمد آزرده و ریش گشت
چو او این سخن از معلم شنفت
ز چشمان او کورسویی جهید
به یاد آمدش شعر سعدی و گفت :
ببین، یادم آمد، دمی صبر کن
تامــل، خــدا را، تامــل، دمـی ...
"تو کز محنت دیگران بی غمی"
"نشاید که نامت نهند آدمی!"
- mjsadeh
- ØرÙÙ‡ ای
- پست: 438
- تاریخ عضویت: 26 آپریل 2010 00:00
- حالت من: Mashghool
- محل اقامت: سمنان
- تماس:
فریاد انسان...
تا حالا دقت کردی؟
هیچکس به سکوت آدم نمیرسه! همه منتظرند تا به فریاد آدم برسند!!!...
هیچکس به سکوت آدم نمیرسه! همه منتظرند تا به فریاد آدم برسند!!!...
- mjsadeh
- ØرÙÙ‡ ای
- پست: 438
- تاریخ عضویت: 26 آپریل 2010 00:00
- حالت من: Mashghool
- محل اقامت: سمنان
- تماس:
زندگی تکراری...
درصد کمی از انسانها نود سال زندگی می کنند؛
مابقی یک سال را نود بار تکرار می کنند!!!
مابقی یک سال را نود بار تکرار می کنند!!!
- naderloo
- مدیر کل
- پست: 2793
- تاریخ عضویت: 08 نوامبر 2008 00:00
- حالت من: Khaste
- محل اقامت: تهران
- تماس:
Re: مطالب مفید و خواندنی ارسالی توسط کاربران
يارو نشسته بوده پشت بنز آخرين سيستم، داشته صد و هشتاد
تا تو اتوبان ميرفته،يهو ميبينه یک موتور گازی ازش جلو زد!
خيلی شاكی ميشه، پا رو ميگذاره رو گاز، با سرعت
دويست از بغل موتوره رد ميشه.
یک مدت واسه خودش خوش و خرم ميره، يهو ميبينه
متور گازيه غيييييژ ازش جلو زد!
ديگه پاک قاطی می کنه با دويست و چهل تا از موتوره جلو ميزنه.
همينجور داشته با آخرين سرعت ميرفته، يهو ميبينه، موتور
گازيه مثل تير از بغلش رد شد!!
طرف كم مياره، ميزنه كنار به موتوريه هم علامت ميده .
خلاصه دوتایی واميستن كنار اتوبان، يارو پياده ميشه،
ميره جلو موتوريه، ميگه:
آقا ! من مخلصتم، فقط بگو چطور با اين موتور گازی
روی ما رو کم کردی؟!
موتوريه با رنگ پريده، نفس زنان ميگه :
والله ... داداش... خدا پدرت رو بيامرزه وایستادی!...
کش شلوارم گیر کرده به آیینه بغلت!
نتیجه اخلاقی:
اگه می بینید بعضی ها در کمال بی استعدادی پیشرفت های
قابل ملاحظه ای دارند بینید کش شلوارشان به کدام
مدیر گیر کرده...!
تا تو اتوبان ميرفته،يهو ميبينه یک موتور گازی ازش جلو زد!
خيلی شاكی ميشه، پا رو ميگذاره رو گاز، با سرعت
دويست از بغل موتوره رد ميشه.
یک مدت واسه خودش خوش و خرم ميره، يهو ميبينه
متور گازيه غيييييژ ازش جلو زد!
ديگه پاک قاطی می کنه با دويست و چهل تا از موتوره جلو ميزنه.
همينجور داشته با آخرين سرعت ميرفته، يهو ميبينه، موتور
گازيه مثل تير از بغلش رد شد!!
طرف كم مياره، ميزنه كنار به موتوريه هم علامت ميده .
خلاصه دوتایی واميستن كنار اتوبان، يارو پياده ميشه،
ميره جلو موتوريه، ميگه:
آقا ! من مخلصتم، فقط بگو چطور با اين موتور گازی
روی ما رو کم کردی؟!
موتوريه با رنگ پريده، نفس زنان ميگه :
والله ... داداش... خدا پدرت رو بيامرزه وایستادی!...
کش شلوارم گیر کرده به آیینه بغلت!
نتیجه اخلاقی:
اگه می بینید بعضی ها در کمال بی استعدادی پیشرفت های
قابل ملاحظه ای دارند بینید کش شلوارشان به کدام
مدیر گیر کرده...!
Re: مطالب مفید و خواندنی ارسالی توسط کاربران
ای دوست به شرفم سوگند نه شیطانی است و نه دوزخی، روانت از تن ات زود تر خواهد مرد. پس دیگر از هیچ کس نترس.
نیچه
نیچه
F.ghanbari8@gmail.com
Advanced Oxidation Processes
Electrochemical remediation
Risk assessment
Ethics in publication
Advanced Oxidation Processes
Electrochemical remediation
Risk assessment
Ethics in publication
- naderloo
- مدیر کل
- پست: 2793
- تاریخ عضویت: 08 نوامبر 2008 00:00
- حالت من: Khaste
- محل اقامت: تهران
- تماس:
Re: مطالب مفید و خواندنی ارسالی توسط کاربران
تا حالا شده این جوری به حرفای خدا گوش کنید؟؟؟
سوگند به روز وقتی نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من نه تو را رها کرد ه ام و نه با تو دشمنی کرد ه ام. (ضحی 1-2)
افسوس که هر کس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را که مرا به سخره گرفتی. (یس 30)
و هیچ پیامی از پیام هایم به تو نرسید مگر از آن روی گردانیدی.(انعام 4)
و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام(انبیا 87)
و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان توهم زده شدی که گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری. (یونس 24)
و این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری (حج 73)
پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند، و قلبت آمد توی گلویت و تمام وجودت لرزید چه لرزشی، گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی ( احزاب 10)
تا زمین با آن فراخی بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی ، که من مهربان ترینم در بازگشتن. (توبه 118)
وقتی در تاریکی ها مرا به زاری خواندی که اگر تو را برهانم با من می مانی، تو را از اندوه رهانیدم اما باز مرا با دیگری در عشقت شریک کردی (انعام 63-64)
این عادت دیرینه ات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و رویت را آن طرفی کردی و هروقت سختی به تو رسید از من ناامید شده ای. (اسرا 83)
آیا من برنداشتم از دوشت باری که می شکست پشتت؟ (سوره شرح 2-3)
غیر از من خدایی که برایت خدایی کرده است ؟ (اعراف 59)
پس کجا می روی؟ (تکویر 26)
پس از این سخن دیگر به کدام سخن می خواهی ایمان بیاوری؟ (مرسلات 50)
چه چیز جز بخشندگی ام باعث شد تا مرا که می بینی خودت را بگیری؟(انفطار 6)
سوگند به روز وقتی نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من نه تو را رها کرد ه ام و نه با تو دشمنی کرد ه ام. (ضحی 1-2)
افسوس که هر کس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را که مرا به سخره گرفتی. (یس 30)
و هیچ پیامی از پیام هایم به تو نرسید مگر از آن روی گردانیدی.(انعام 4)
و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام(انبیا 87)
و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان توهم زده شدی که گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری. (یونس 24)
و این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری (حج 73)
پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند، و قلبت آمد توی گلویت و تمام وجودت لرزید چه لرزشی، گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی ( احزاب 10)
تا زمین با آن فراخی بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی ، که من مهربان ترینم در بازگشتن. (توبه 118)
وقتی در تاریکی ها مرا به زاری خواندی که اگر تو را برهانم با من می مانی، تو را از اندوه رهانیدم اما باز مرا با دیگری در عشقت شریک کردی (انعام 63-64)
این عادت دیرینه ات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و رویت را آن طرفی کردی و هروقت سختی به تو رسید از من ناامید شده ای. (اسرا 83)
آیا من برنداشتم از دوشت باری که می شکست پشتت؟ (سوره شرح 2-3)
غیر از من خدایی که برایت خدایی کرده است ؟ (اعراف 59)
پس کجا می روی؟ (تکویر 26)
پس از این سخن دیگر به کدام سخن می خواهی ایمان بیاوری؟ (مرسلات 50)
چه چیز جز بخشندگی ام باعث شد تا مرا که می بینی خودت را بگیری؟(انفطار 6)
Re: مطالب مفید و خواندنی ارسالی توسط کاربران
خالق من بهشتی دارد
[HIGHLIGHT=#92d050]نزدیک[/HIGHLIGHT]
[HIGHLIGHT=#92d050]زیبا[/HIGHLIGHT]
[HIGHLIGHT=#92d050]و بزرگ [/HIGHLIGHT]
و دوزخی دارد به گمانم کوچک و بعید
و در پی دلیلی است که ببخشد ما را
گاهی به بهانه یک دعا در حق دیگری
شاید هم اکنون آن وقت بی دلیل باشد
[HIGHLIGHT=#92d050]نزدیک[/HIGHLIGHT]
[HIGHLIGHT=#92d050]زیبا[/HIGHLIGHT]
[HIGHLIGHT=#92d050]و بزرگ [/HIGHLIGHT]
و دوزخی دارد به گمانم کوچک و بعید
و در پی دلیلی است که ببخشد ما را
گاهی به بهانه یک دعا در حق دیگری
شاید هم اکنون آن وقت بی دلیل باشد
ببخش تا بخشیده شوی
موفق باشید
رضا اسحاقی
موفق باشید
رضا اسحاقی
- mjsadeh
- ØرÙÙ‡ ای
- پست: 438
- تاریخ عضویت: 26 آپریل 2010 00:00
- حالت من: Mashghool
- محل اقامت: سمنان
- تماس:
دریافتم کسی هست که اگر بخواهد میشود و اگر نه، نمیشود!
[JUSTIFY]در هیاهوی زندگی دریافتم؛[/JUSTIFY][JUSTIFY]چه دویدنها که فقط پاهایم را از من گرفت در حالیکه گویی ایستاده بودم![/JUSTIFY][JUSTIFY]و چه غصه هایی که فقط سپیدی گیسم را حاصل شد در حالیکه قصه ای کودکانه بیش نبود![/JUSTIFY][JUSTIFY]دریافتم کسی هست[/JUSTIFY][JUSTIFY]که اگر بخواهد میشود و اگر نه، نمیشود![/JUSTIFY][JUSTIFY]به همین سادگی . . .
[/JUSTIFY]
[/JUSTIFY]
- naderloo
- مدیر کل
- پست: 2793
- تاریخ عضویت: 08 نوامبر 2008 00:00
- حالت من: Khaste
- محل اقامت: تهران
- تماس:
Re: مطالب مفید و خواندنی ارسالی توسط کاربران
پندهايي از حاج محمّد اسماعيل دولابی (رحمة الله عليه)
1. هر وقت در زندگیات گیري پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛
زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟
هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ي یار است.
2. زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد،
نماز بعد، ذ کر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛
کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدي برسان.
اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.
3. اگر غلام خانهزادي پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن،
روزي غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟
این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند.
بعد از عمري روزي خدا را خوردن، جا ندارد براي روزي فردایمان غصه دار و نگران باشیم.
4. گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست.
غصه ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست،
پس چه غصه اي؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.
5. موت را که بپذیري، همه ي غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود.
وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوي، غصه هایت کم می شود.
آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی،
عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود.
ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ.
حضرت امیر علیه السلام فرمود:
یک ساعت دنیا را به همه ي آخرت نمی دهم.
آمادگی باید داشت، نه عجله براي مردن.
6.اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیاقابل مشاهده است؛
مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می گذارد.
7. تربت، دفع بلا میکند و همه ي تب ها و طوفان ها و
زلزله ها با یک سر سوزن از آن آرام می شود. مؤمن سرانجام تربت میشود.
اگر یک مؤمن در شهري بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور میکند.
8. هر وقت غصه دار شدید، براي خودتان و براي همه مؤمنین و مؤمنات
از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید.
غصهدار که میشوید، گویا بدنتان چین میخورد
و استغفار که میکنید، این چین ها باز می شود.
9. تا می گویم شما آدم خوبی هستید،
شما می گویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید.
خدا هم همین طور است.
تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاري، تو ستّاري، تو رحمانی و…
خدا می فرماید خودت غفّاري، خودت ستّاري، خودت رحما نی و… .
کار محبت همین است.
10. با تکرار کردن کارهاي خوب، عادت حاصل می شود.
بعد عادت به عبادت منجر می شود. عبادت هم معرفت ایجاد می کند.
بعد ملکات فاضله در فرد به وجود می آید و نهایتا به ولایت منجر می شود.
11. خدا عبادت وعده ي بعد را نخواسته است؛
ولی ما روزي سال هاي بعد را هم می خواهیم،
در حالی که معلوم نیست تا یک وعده ي بعد زنده باشیم.
12. لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می گذرد،
گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو. حتّی به دروغ از خدا تعریف کن
و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راست ی خدا
خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت
به دروغ از خدا تعریف می کردي، فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود.
13. ازهر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست.
نکند خدا را بپوشانی و آنرا به خودت یا به دیگران نسبت بدهی
که ظلمی بزرگ تر از این نیست.
اگر این نکته را رعایت کنی، از وادي امن سر در می آوري.
هر وقت خواستی از کسی یا چیزي تعریف کنی، از ربت تعریف کن.
بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او.
هر زیبایی و خوبی که دیدي رب و پروردگارت را یاد کن،
همانطور که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای دهه ي اول ذی حجه می فرماید:
به عدد همه چیزهاي عالم لا اله الا الله .
14. "دل هاي مؤمنين كه به هم وصل ميشود، آب كُر است.
وقتي به علــي عليه السّلام متّصل شد، به دريا وصل شده است...
شخصِ تنها ، آب قليل است و در تماس با نجاست نجس مي شود ،
ولي آب كُر نه تنها نجس نمي شود ، بلكه متنجس را هم پاك مي كند."
15. هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن.
در "الا"، تشدید را محکم ادا کن، تا اگر چیزي باقی مانده،
از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود.
آن گاه "الله"را بگو همه ي دلت را تصرف کند .
1. هر وقت در زندگیات گیري پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛
زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟
هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ي یار است.
2. زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد،
نماز بعد، ذ کر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛
کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدي برسان.
اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.
3. اگر غلام خانهزادي پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن،
روزي غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟
این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند.
بعد از عمري روزي خدا را خوردن، جا ندارد براي روزي فردایمان غصه دار و نگران باشیم.
4. گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست.
غصه ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست،
پس چه غصه اي؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.
5. موت را که بپذیري، همه ي غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود.
وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوي، غصه هایت کم می شود.
آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی،
عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود.
ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ.
حضرت امیر علیه السلام فرمود:
یک ساعت دنیا را به همه ي آخرت نمی دهم.
آمادگی باید داشت، نه عجله براي مردن.
6.اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیاقابل مشاهده است؛
مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می گذارد.
7. تربت، دفع بلا میکند و همه ي تب ها و طوفان ها و
زلزله ها با یک سر سوزن از آن آرام می شود. مؤمن سرانجام تربت میشود.
اگر یک مؤمن در شهري بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور میکند.
8. هر وقت غصه دار شدید، براي خودتان و براي همه مؤمنین و مؤمنات
از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید.
غصهدار که میشوید، گویا بدنتان چین میخورد
و استغفار که میکنید، این چین ها باز می شود.
9. تا می گویم شما آدم خوبی هستید،
شما می گویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید.
خدا هم همین طور است.
تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاري، تو ستّاري، تو رحمانی و…
خدا می فرماید خودت غفّاري، خودت ستّاري، خودت رحما نی و… .
کار محبت همین است.
10. با تکرار کردن کارهاي خوب، عادت حاصل می شود.
بعد عادت به عبادت منجر می شود. عبادت هم معرفت ایجاد می کند.
بعد ملکات فاضله در فرد به وجود می آید و نهایتا به ولایت منجر می شود.
11. خدا عبادت وعده ي بعد را نخواسته است؛
ولی ما روزي سال هاي بعد را هم می خواهیم،
در حالی که معلوم نیست تا یک وعده ي بعد زنده باشیم.
12. لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می گذرد،
گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو. حتّی به دروغ از خدا تعریف کن
و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راست ی خدا
خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت
به دروغ از خدا تعریف می کردي، فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود.
13. ازهر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست.
نکند خدا را بپوشانی و آنرا به خودت یا به دیگران نسبت بدهی
که ظلمی بزرگ تر از این نیست.
اگر این نکته را رعایت کنی، از وادي امن سر در می آوري.
هر وقت خواستی از کسی یا چیزي تعریف کنی، از ربت تعریف کن.
بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او.
هر زیبایی و خوبی که دیدي رب و پروردگارت را یاد کن،
همانطور که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای دهه ي اول ذی حجه می فرماید:
به عدد همه چیزهاي عالم لا اله الا الله .
14. "دل هاي مؤمنين كه به هم وصل ميشود، آب كُر است.
وقتي به علــي عليه السّلام متّصل شد، به دريا وصل شده است...
شخصِ تنها ، آب قليل است و در تماس با نجاست نجس مي شود ،
ولي آب كُر نه تنها نجس نمي شود ، بلكه متنجس را هم پاك مي كند."
15. هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن.
در "الا"، تشدید را محکم ادا کن، تا اگر چیزي باقی مانده،
از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود.
آن گاه "الله"را بگو همه ي دلت را تصرف کند .
جملات زیـبا و حکیـمانه از پـروفسور حسابی
چهار اصل پیشرفت: مردانگی، عدالت، شرم و عشق است.
زندگی، یعنی پژوهش، و فهمیدن چیزی جدید.
عشق، به وجود آورنده اعمال زیباست.
اگر کار کنیم، زحمت بکشیم، از سرمایه چیزی کم نداریم.
احساس اجبار به فداکاری، لازمه زندگیست.
انجام وظیفه، لازمه جهش بسوی پیشرفت است.
تقلید از غرب، خطری است جدی، که چشمه های نبوغ را، خشک می کند.
یک عمل درست، بهتر است از هزار نصیحت.
بزرگترین خوشحالی من در زندگی، هوش و استعداد جوانان ایرانی است.
راه پیشرفت، ارزش نهادن به علم و تحقیق، احترام به معلمین، اساتید، دانش آموزان و دانشجویـان است.
سادگی و عشق از عوامل پیشرفت است، که در قلب ما ایرانیان است.
هرچه انسان، وجود ارزشمندتری داشته باشد به همان اندازه مودب و فروتن است.
فعال باشیم، ولی ملایم، عادل باشیم، ولی با گذشت.
جهان سوم جایی است که هر کس بخواهد مملکتش را آباد کند، خانه اش خراب می شود
و هر کس بخواهد خانه اش را آباد کند باید در ویرانی مملکتش بکوشد.
هنر، با احساسات آدمی بازی می کند.
عشق زندگی را به شیوش می آورد.
هنر، چاشنی زندگیست.
ایران، جزیره هوش و ذکاوت است.
شخصیت یک ملت را، ادبای آن ملت می سازند.
طنز در مملکت ما، یک مقاومت ملی است، و همیشه حافظ ایران بوده است.
موسیقی خوب ایرانی، یک طرز تفکر است. یک فلسفه است، و بیان یک آرزوست.
داشتن هدف و رفتن به دنبالش، خوب است ولی عاشق هدف بودن و گرفتار شدن چیز دیگری است.
با بچه ها، با اطمینان رفتار کنید تا قابل اطمینان بار بیایند، و قابل اطمینان شوند.
دولت، وظیفه دارد، خوشحال کنندگان مردم را، تشویق کند.
باید به جوانان، حفظ سازمان را، آموزش داد.
سازماندهی، لازمه و خواسته الگوی پیشرفت است.
حفظ سنن اعتقادی، ملی و نبوغ نژادی، واجب است.
نظامی که، دارای سازمان باشد، چارچوبی استوار دارد.
بازی روزگار را نمی فهمم ...
من تو را دوست می دارم... تو دیگری را... دیگری مرا... و همه ما تنهاییم!
داستان غم انگیز زندگی این نیست که انسانها فنا می شوند، این است که آنان از دوست داشتن باز می مانند.
همیشه هر چیزی را که دوست داریم بدست نمی آوریم، پس بیاییم آنچه را که به دست می آوریم دوست بداریم.
انسان عاشق زیبایی نمی شود، بلکه آنچه عاشقش می شود در نظرش زیباست!
انسان های بزرگ دو دل دارند؛ دلی که درد می کشد و پنهان است و دلی که میخندد و آشکار است.
همه دوست دارند که به بهشت بروند، ولی کسی دوست ندارد که بمیرد ... !
عشق مانند نواختن پیانو است، ابتدا باید نواختن را بر اساس قواعد یاد بگیری.
سپس قواعد را فراموش کنی و با قلبت بنوازی.
دنیا آنقدر وسیع هست که برای همه مخلوقات جایی باشد،
پس به جای آنکه جای کسی را بگیریم تلاش کنیم جای واقعی خود را بیابیم.
اگر انسانها بدانند فرصت باهم بودنشان چقدر محدود است؛ محبتشان نسبت به یکدیگر نامحدود می شود.
عشق در لحظه پدید می آید و دوست داشتن در امتداد زمان
و این اساسی ترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن است.
راه دوست داشتن هر چیز درک این واقعیت است که امکان دارد از دست برود :
انسان چیست ؟
شنبه: به دنیا می آید.
یکشنبه: راه می رود.
دوشنبه: عاشق می شود.
سه شنبه: شکست می خورد.
چهارشنبه: ازدواج می کند.
پنج شنبه: به بستر بیماری می افتد.
جمعه: می میرد.
فرصت های زندگی را دریابیم و بدانیم که فرصت با هم بودن چقدر محدود است ...
زندگی، یعنی پژوهش، و فهمیدن چیزی جدید.
عشق، به وجود آورنده اعمال زیباست.
اگر کار کنیم، زحمت بکشیم، از سرمایه چیزی کم نداریم.
احساس اجبار به فداکاری، لازمه زندگیست.
انجام وظیفه، لازمه جهش بسوی پیشرفت است.
تقلید از غرب، خطری است جدی، که چشمه های نبوغ را، خشک می کند.
یک عمل درست، بهتر است از هزار نصیحت.
بزرگترین خوشحالی من در زندگی، هوش و استعداد جوانان ایرانی است.
راه پیشرفت، ارزش نهادن به علم و تحقیق، احترام به معلمین، اساتید، دانش آموزان و دانشجویـان است.
سادگی و عشق از عوامل پیشرفت است، که در قلب ما ایرانیان است.
هرچه انسان، وجود ارزشمندتری داشته باشد به همان اندازه مودب و فروتن است.
فعال باشیم، ولی ملایم، عادل باشیم، ولی با گذشت.
جهان سوم جایی است که هر کس بخواهد مملکتش را آباد کند، خانه اش خراب می شود
و هر کس بخواهد خانه اش را آباد کند باید در ویرانی مملکتش بکوشد.
هنر، با احساسات آدمی بازی می کند.
عشق زندگی را به شیوش می آورد.
هنر، چاشنی زندگیست.
ایران، جزیره هوش و ذکاوت است.
شخصیت یک ملت را، ادبای آن ملت می سازند.
طنز در مملکت ما، یک مقاومت ملی است، و همیشه حافظ ایران بوده است.
موسیقی خوب ایرانی، یک طرز تفکر است. یک فلسفه است، و بیان یک آرزوست.
داشتن هدف و رفتن به دنبالش، خوب است ولی عاشق هدف بودن و گرفتار شدن چیز دیگری است.
با بچه ها، با اطمینان رفتار کنید تا قابل اطمینان بار بیایند، و قابل اطمینان شوند.
دولت، وظیفه دارد، خوشحال کنندگان مردم را، تشویق کند.
باید به جوانان، حفظ سازمان را، آموزش داد.
سازماندهی، لازمه و خواسته الگوی پیشرفت است.
حفظ سنن اعتقادی، ملی و نبوغ نژادی، واجب است.
نظامی که، دارای سازمان باشد، چارچوبی استوار دارد.
بازی روزگار را نمی فهمم ...
من تو را دوست می دارم... تو دیگری را... دیگری مرا... و همه ما تنهاییم!
داستان غم انگیز زندگی این نیست که انسانها فنا می شوند، این است که آنان از دوست داشتن باز می مانند.
همیشه هر چیزی را که دوست داریم بدست نمی آوریم، پس بیاییم آنچه را که به دست می آوریم دوست بداریم.
انسان عاشق زیبایی نمی شود، بلکه آنچه عاشقش می شود در نظرش زیباست!
انسان های بزرگ دو دل دارند؛ دلی که درد می کشد و پنهان است و دلی که میخندد و آشکار است.
همه دوست دارند که به بهشت بروند، ولی کسی دوست ندارد که بمیرد ... !
عشق مانند نواختن پیانو است، ابتدا باید نواختن را بر اساس قواعد یاد بگیری.
سپس قواعد را فراموش کنی و با قلبت بنوازی.
دنیا آنقدر وسیع هست که برای همه مخلوقات جایی باشد،
پس به جای آنکه جای کسی را بگیریم تلاش کنیم جای واقعی خود را بیابیم.
اگر انسانها بدانند فرصت باهم بودنشان چقدر محدود است؛ محبتشان نسبت به یکدیگر نامحدود می شود.
عشق در لحظه پدید می آید و دوست داشتن در امتداد زمان
و این اساسی ترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن است.
راه دوست داشتن هر چیز درک این واقعیت است که امکان دارد از دست برود :
انسان چیست ؟
شنبه: به دنیا می آید.
یکشنبه: راه می رود.
دوشنبه: عاشق می شود.
سه شنبه: شکست می خورد.
چهارشنبه: ازدواج می کند.
پنج شنبه: به بستر بیماری می افتد.
جمعه: می میرد.
فرصت های زندگی را دریابیم و بدانیم که فرصت با هم بودن چقدر محدود است ...
هیچگاه به خاطر “هیچکس” دست از “ارزشهایت” نکش …
چون زمانی که آن فرد از تو دست بکشد ، تو می مانی و یک “من” بی ارزش !
الهه السادات امیری نایینی
چون زمانی که آن فرد از تو دست بکشد ، تو می مانی و یک “من” بی ارزش !
الهه السادات امیری نایینی
احساس کن زندگی کن
شکسپیر میگه ...
من همیشه خوشحالم، می دانید چرا ؟
برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم
انتظارات همیشه صدمه زننده هستند .. زندگی کوتاه است ... پس به زندگی ات
عشق بورز ...
...خوشحال باش ... و لبخند بزن ... فقط برای خودت زندگی کن و ...
قبل از اینکه صحبت کنی ،گوش کن
قبل از اینکه بنویسی، فکر کن
قبل از اینکه خرج کنی ،درآمد داشته باش
قبل از اینکه دعا کنی ، ببخش
قبل از اینکه صدمه بزنی ، احساس کن
قبل از تنفر ، عشق بورز
زندگی این است ... احساسش کن، زندگی کن و لذت ببر
زندگی پشیزی نمیارزد ، اگر همان بمانم که هستم
افلاطون
قوی بودن به این معنا نیست که باید در یک زد و خورد مبارزه کنید.
قدرتِ واقعی یعنی آنقدر عاقل و بالغ شده باشید که ازکنارِ حرفهایِ پوچ و غیر منطقیِ آدمهایِ مزاحم و آشوبگر با بی توجهی و بی محلی رد شوید.
آدمها آنقدر زود عوض می شوند
آنقدر زود که تو فرصت نمی کنی به ساعتت نگاهی بیندازی
و ببینی چند دقیقه بین دوستی ها تا دشمنی ها فاصله افتاده است
یاداوری میکنم
آدما موبایل نیستن که آلارم شارژ بدن یهو تموم میشن
در جریان باشین !
احتیاط باید کرد.
همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم، عشق نیز.
نادر ابراهیمی
شاید قبلا
اشکها به خاطر نبود محبت بود
اما حالا
چون عادت
به بی مهری کرده ایم
محبت که می بینیم
اشک می ریزیم....
برای خودت زندگی کن،
کسی که ترا دوست داشته باشد،
با تو میماند
خـــدای خــــوبــــم...!!
خطا از مــن است...!!
می دانـــــــم...!!
از من که سالهاست گفته ام...!!
* ایاک نعبد *...!!...
اما به دیگران هم دلسپرده ام...!!
... از مـن که سالهاست گفته ام...!!
* ایاک نستعین*...!!
اما به دیگران هم تکیه کرده ام...!!
اما رهایــم نـــکن...!!
بیش از همیــــشه دلتنــــــگم...!!
به انــــدازه ی تمـــام روزهای نبــــودنم...!!
من همیشه خوشحالم، می دانید چرا ؟
برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم
انتظارات همیشه صدمه زننده هستند .. زندگی کوتاه است ... پس به زندگی ات
عشق بورز ...
...خوشحال باش ... و لبخند بزن ... فقط برای خودت زندگی کن و ...
قبل از اینکه صحبت کنی ،گوش کن
قبل از اینکه بنویسی، فکر کن
قبل از اینکه خرج کنی ،درآمد داشته باش
قبل از اینکه دعا کنی ، ببخش
قبل از اینکه صدمه بزنی ، احساس کن
قبل از تنفر ، عشق بورز
زندگی این است ... احساسش کن، زندگی کن و لذت ببر
زندگی پشیزی نمیارزد ، اگر همان بمانم که هستم
افلاطون
قوی بودن به این معنا نیست که باید در یک زد و خورد مبارزه کنید.
قدرتِ واقعی یعنی آنقدر عاقل و بالغ شده باشید که ازکنارِ حرفهایِ پوچ و غیر منطقیِ آدمهایِ مزاحم و آشوبگر با بی توجهی و بی محلی رد شوید.
آدمها آنقدر زود عوض می شوند
آنقدر زود که تو فرصت نمی کنی به ساعتت نگاهی بیندازی
و ببینی چند دقیقه بین دوستی ها تا دشمنی ها فاصله افتاده است
یاداوری میکنم
آدما موبایل نیستن که آلارم شارژ بدن یهو تموم میشن
در جریان باشین !
احتیاط باید کرد.
همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم، عشق نیز.
نادر ابراهیمی
شاید قبلا
اشکها به خاطر نبود محبت بود
اما حالا
چون عادت
به بی مهری کرده ایم
محبت که می بینیم
اشک می ریزیم....
برای خودت زندگی کن،
کسی که ترا دوست داشته باشد،
با تو میماند
خـــدای خــــوبــــم...!!
خطا از مــن است...!!
می دانـــــــم...!!
از من که سالهاست گفته ام...!!
* ایاک نعبد *...!!...
اما به دیگران هم دلسپرده ام...!!
... از مـن که سالهاست گفته ام...!!
* ایاک نستعین*...!!
اما به دیگران هم تکیه کرده ام...!!
اما رهایــم نـــکن...!!
بیش از همیــــشه دلتنــــــگم...!!
به انــــدازه ی تمـــام روزهای نبــــودنم...!!
هیچگاه به خاطر “هیچکس” دست از “ارزشهایت” نکش …
چون زمانی که آن فرد از تو دست بکشد ، تو می مانی و یک “من” بی ارزش !
الهه السادات امیری نایینی
چون زمانی که آن فرد از تو دست بکشد ، تو می مانی و یک “من” بی ارزش !
الهه السادات امیری نایینی
احساس کن زندگی کن
شکسپیر میگه ...
من همیشه خوشحالم، می دانید چرا ؟
برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم
انتظارات همیشه صدمه زننده هستند .. زندگی کوتاه است ... پس به زندگی ات
عشق بورز ...
...خوشحال باش ... و لبخند بزن ... فقط برای خودت زندگی کن و ...
قبل از اینکه صحبت کنی ،گوش کن
قبل از اینکه بنویسی، فکر کن
قبل از اینکه خرج کنی ،درآمد داشته باش
قبل از اینکه دعا کنی ، ببخش
قبل از اینکه صدمه بزنی ، احساس کن
قبل از تنفر ، عشق بورز
زندگی این است ... احساسش کن، زندگی کن و لذت ببر
زندگی پشیزی نمیارزد ، اگر همان بمانم که هستم
افلاطون
قوی بودن به این معنا نیست که باید در یک زد و خورد مبارزه کنید.
قدرتِ واقعی یعنی آنقدر عاقل و بالغ شده باشید که ازکنارِ حرفهایِ پوچ و غیر منطقیِ آدمهایِ مزاحم و آشوبگر با بی توجهی و بی محلی رد شوید.
آدمها آنقدر زود عوض می شوند
آنقدر زود که تو فرصت نمی کنی به ساعتت نگاهی بیندازی
و ببینی چند دقیقه بین دوستی ها تا دشمنی ها فاصله افتاده است
یاداوری میکنم
آدما موبایل نیستن که آلارم شارژ بدن یهو تموم میشن
در جریان باشین !
احتیاط باید کرد.
همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم، عشق نیز.
نادر ابراهیمی
شاید قبلا
اشکها به خاطر نبود محبت بود
اما حالا
چون عادت
به بی مهری کرده ایم
محبت که می بینیم
اشک می ریزیم....
برای خودت زندگی کن،
کسی که ترا دوست داشته باشد،
با تو میماند
خـــدای خــــوبــــم...!!
خطا از مــن است...!!
می دانـــــــم...!!
از من که سالهاست گفته ام...!!
* ایاک نعبد *...!!...
اما به دیگران هم دلسپرده ام...!!
... از مـن که سالهاست گفته ام...!!
* ایاک نستعین*...!!
اما به دیگران هم تکیه کرده ام...!!
اما رهایــم نـــکن...!!
بیش از همیــــشه دلتنــــــگم...!!
به انــــدازه ی تمـــام روزهای نبــــودنم...!!
من همیشه خوشحالم، می دانید چرا ؟
برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم
انتظارات همیشه صدمه زننده هستند .. زندگی کوتاه است ... پس به زندگی ات
عشق بورز ...
...خوشحال باش ... و لبخند بزن ... فقط برای خودت زندگی کن و ...
قبل از اینکه صحبت کنی ،گوش کن
قبل از اینکه بنویسی، فکر کن
قبل از اینکه خرج کنی ،درآمد داشته باش
قبل از اینکه دعا کنی ، ببخش
قبل از اینکه صدمه بزنی ، احساس کن
قبل از تنفر ، عشق بورز
زندگی این است ... احساسش کن، زندگی کن و لذت ببر
زندگی پشیزی نمیارزد ، اگر همان بمانم که هستم
افلاطون
قوی بودن به این معنا نیست که باید در یک زد و خورد مبارزه کنید.
قدرتِ واقعی یعنی آنقدر عاقل و بالغ شده باشید که ازکنارِ حرفهایِ پوچ و غیر منطقیِ آدمهایِ مزاحم و آشوبگر با بی توجهی و بی محلی رد شوید.
آدمها آنقدر زود عوض می شوند
آنقدر زود که تو فرصت نمی کنی به ساعتت نگاهی بیندازی
و ببینی چند دقیقه بین دوستی ها تا دشمنی ها فاصله افتاده است
یاداوری میکنم
آدما موبایل نیستن که آلارم شارژ بدن یهو تموم میشن
در جریان باشین !
احتیاط باید کرد.
همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم، عشق نیز.
نادر ابراهیمی
شاید قبلا
اشکها به خاطر نبود محبت بود
اما حالا
چون عادت
به بی مهری کرده ایم
محبت که می بینیم
اشک می ریزیم....
برای خودت زندگی کن،
کسی که ترا دوست داشته باشد،
با تو میماند
خـــدای خــــوبــــم...!!
خطا از مــن است...!!
می دانـــــــم...!!
از من که سالهاست گفته ام...!!
* ایاک نعبد *...!!...
اما به دیگران هم دلسپرده ام...!!
... از مـن که سالهاست گفته ام...!!
* ایاک نستعین*...!!
اما به دیگران هم تکیه کرده ام...!!
اما رهایــم نـــکن...!!
بیش از همیــــشه دلتنــــــگم...!!
به انــــدازه ی تمـــام روزهای نبــــودنم...!!
هیچگاه به خاطر “هیچکس” دست از “ارزشهایت” نکش …
چون زمانی که آن فرد از تو دست بکشد ، تو می مانی و یک “من” بی ارزش !
الهه السادات امیری نایینی
چون زمانی که آن فرد از تو دست بکشد ، تو می مانی و یک “من” بی ارزش !
الهه السادات امیری نایینی
Re: مطالب مفید و خواندنی ارسالی توسط کاربران
شکسپیر میگه ...
من همیشه خوشحالم، می دانید چرا ؟
برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم
انتظارات همیشه صدمه زننده هستند .. زندگی کوتاه است ... پس به زندگی ات
عشق بورز ...
...خوشحال باش ... و لبخند بزن ... فقط برای خودت زندگی کن و ...
قبل از اینکه صحبت کنی ،گوش کن
قبل از اینکه بنویسی، فکر کن
قبل از اینکه خرج کنی ،درآمد داشته باش
قبل از اینکه دعا کنی ، ببخش
قبل از اینکه صدمه بزنی ، احساس کن
قبل از تنفر ، عشق بورز
زندگی این است ... احساسش کن، زندگی کن و لذت ببر
زندگی پشیزی نمیارزد ، اگر همان بمانم که هستم
افلاطون
قوی بودن به این معنا نیست که باید در یک زد و خورد مبارزه کنید.
قدرتِ واقعی یعنی آنقدر عاقل و بالغ شده باشید که ازکنارِ حرفهایِ پوچ و غیر منطقیِ آدمهایِ مزاحم و آشوبگر با بی توجهی و بی محلی رد شوید.
آدمها آنقدر زود عوض می شوند
آنقدر زود که تو فرصت نمی کنی به ساعتت نگاهی بیندازی
و ببینی چند دقیقه بین دوستی ها تا دشمنی ها فاصله افتاده است
یاداوری میکنم
آدما موبایل نیستن که آلارم شارژ بدن یهو تموم میشن
در جریان باشین !
احتیاط باید کرد.
همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم، عشق نیز.
نادر ابراهیمی
شاید قبلا
اشکها به خاطر نبود محبت بود
اما حالا
چون عادت
به بی مهری کرده ایم
محبت که می بینیم
اشک می ریزیم....
برای خودت زندگی کن،
کسی که ترا دوست داشته باشد،
با تو میماند
خـــدای خــــوبــــم...!!
خطا از مــن است...!!
می دانـــــــم...!!
از من که سالهاست گفته ام...!!
* ایاک نعبد *...!!...
اما به دیگران هم دلسپرده ام...!!
... از مـن که سالهاست گفته ام...!!
* ایاک نستعین*...!!
اما به دیگران هم تکیه کرده ام...!!
اما رهایــم نـــکن...!!
بیش از همیــــشه دلتنــــــگم...!!
به انــــدازه ی تمـــام روزهای نبــــودنم...!!
من همیشه خوشحالم، می دانید چرا ؟
برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم
انتظارات همیشه صدمه زننده هستند .. زندگی کوتاه است ... پس به زندگی ات
عشق بورز ...
...خوشحال باش ... و لبخند بزن ... فقط برای خودت زندگی کن و ...
قبل از اینکه صحبت کنی ،گوش کن
قبل از اینکه بنویسی، فکر کن
قبل از اینکه خرج کنی ،درآمد داشته باش
قبل از اینکه دعا کنی ، ببخش
قبل از اینکه صدمه بزنی ، احساس کن
قبل از تنفر ، عشق بورز
زندگی این است ... احساسش کن، زندگی کن و لذت ببر
زندگی پشیزی نمیارزد ، اگر همان بمانم که هستم
افلاطون
قوی بودن به این معنا نیست که باید در یک زد و خورد مبارزه کنید.
قدرتِ واقعی یعنی آنقدر عاقل و بالغ شده باشید که ازکنارِ حرفهایِ پوچ و غیر منطقیِ آدمهایِ مزاحم و آشوبگر با بی توجهی و بی محلی رد شوید.
آدمها آنقدر زود عوض می شوند
آنقدر زود که تو فرصت نمی کنی به ساعتت نگاهی بیندازی
و ببینی چند دقیقه بین دوستی ها تا دشمنی ها فاصله افتاده است
یاداوری میکنم
آدما موبایل نیستن که آلارم شارژ بدن یهو تموم میشن
در جریان باشین !
احتیاط باید کرد.
همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم، عشق نیز.
نادر ابراهیمی
شاید قبلا
اشکها به خاطر نبود محبت بود
اما حالا
چون عادت
به بی مهری کرده ایم
محبت که می بینیم
اشک می ریزیم....
برای خودت زندگی کن،
کسی که ترا دوست داشته باشد،
با تو میماند
خـــدای خــــوبــــم...!!
خطا از مــن است...!!
می دانـــــــم...!!
از من که سالهاست گفته ام...!!
* ایاک نعبد *...!!...
اما به دیگران هم دلسپرده ام...!!
... از مـن که سالهاست گفته ام...!!
* ایاک نستعین*...!!
اما به دیگران هم تکیه کرده ام...!!
اما رهایــم نـــکن...!!
بیش از همیــــشه دلتنــــــگم...!!
به انــــدازه ی تمـــام روزهای نبــــودنم...!!
هیچگاه به خاطر “هیچکس” دست از “ارزشهایت” نکش …
چون زمانی که آن فرد از تو دست بکشد ، تو می مانی و یک “من” بی ارزش !
الهه السادات امیری نایینی
چون زمانی که آن فرد از تو دست بکشد ، تو می مانی و یک “من” بی ارزش !
الهه السادات امیری نایینی
احساس کن زندگی کن
شکسپیر میگه ...
من همیشه خوشحالم، می دانید چرا ؟
برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم
انتظارات همیشه صدمه زننده هستند .. زندگی کوتاه است ... پس به زندگی ات
عشق بورز ...
...خوشحال باش ... و لبخند بزن ... فقط برای خودت زندگی کن و ...
قبل از اینکه صحبت کنی ،گوش کن
قبل از اینکه بنویسی، فکر کن
قبل از اینکه خرج کنی ،درآمد داشته باش
قبل از اینکه دعا کنی ، ببخش
قبل از اینکه صدمه بزنی ، احساس کن
قبل از تنفر ، عشق بورز
زندگی این است ... احساسش کن، زندگی کن و لذت ببر
زندگی پشیزی نمیارزد ، اگر همان بمانم که هستم
افلاطون
قوی بودن به این معنا نیست که باید در یک زد و خورد مبارزه کنید.
قدرتِ واقعی یعنی آنقدر عاقل و بالغ شده باشید که ازکنارِ حرفهایِ پوچ و غیر منطقیِ آدمهایِ مزاحم و آشوبگر با بی توجهی و بی محلی رد شوید.
آدمها آنقدر زود عوض می شوند
آنقدر زود که تو فرصت نمی کنی به ساعتت نگاهی بیندازی
و ببینی چند دقیقه بین دوستی ها تا دشمنی ها فاصله افتاده است
یاداوری میکنم
آدما موبایل نیستن که آلارم شارژ بدن یهو تموم میشن
در جریان باشین !
احتیاط باید کرد.
همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم، عشق نیز.
نادر ابراهیمی
شاید قبلا
اشکها به خاطر نبود محبت بود
اما حالا
چون عادت
به بی مهری کرده ایم
محبت که می بینیم
اشک می ریزیم....
برای خودت زندگی کن،
کسی که ترا دوست داشته باشد،
با تو میماند
خـــدای خــــوبــــم...!!
خطا از مــن است...!!
می دانـــــــم...!!
از من که سالهاست گفته ام...!!
* ایاک نعبد *...!!...
اما به دیگران هم دلسپرده ام...!!
... از مـن که سالهاست گفته ام...!!
* ایاک نستعین*...!!
اما به دیگران هم تکیه کرده ام...!!
اما رهایــم نـــکن...!!
بیش از همیــــشه دلتنــــــگم...!!
به انــــدازه ی تمـــام روزهای نبــــودنم...!!
من همیشه خوشحالم، می دانید چرا ؟
برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم
انتظارات همیشه صدمه زننده هستند .. زندگی کوتاه است ... پس به زندگی ات
عشق بورز ...
...خوشحال باش ... و لبخند بزن ... فقط برای خودت زندگی کن و ...
قبل از اینکه صحبت کنی ،گوش کن
قبل از اینکه بنویسی، فکر کن
قبل از اینکه خرج کنی ،درآمد داشته باش
قبل از اینکه دعا کنی ، ببخش
قبل از اینکه صدمه بزنی ، احساس کن
قبل از تنفر ، عشق بورز
زندگی این است ... احساسش کن، زندگی کن و لذت ببر
زندگی پشیزی نمیارزد ، اگر همان بمانم که هستم
افلاطون
قوی بودن به این معنا نیست که باید در یک زد و خورد مبارزه کنید.
قدرتِ واقعی یعنی آنقدر عاقل و بالغ شده باشید که ازکنارِ حرفهایِ پوچ و غیر منطقیِ آدمهایِ مزاحم و آشوبگر با بی توجهی و بی محلی رد شوید.
آدمها آنقدر زود عوض می شوند
آنقدر زود که تو فرصت نمی کنی به ساعتت نگاهی بیندازی
و ببینی چند دقیقه بین دوستی ها تا دشمنی ها فاصله افتاده است
یاداوری میکنم
آدما موبایل نیستن که آلارم شارژ بدن یهو تموم میشن
در جریان باشین !
احتیاط باید کرد.
همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم، عشق نیز.
نادر ابراهیمی
شاید قبلا
اشکها به خاطر نبود محبت بود
اما حالا
چون عادت
به بی مهری کرده ایم
محبت که می بینیم
اشک می ریزیم....
برای خودت زندگی کن،
کسی که ترا دوست داشته باشد،
با تو میماند
خـــدای خــــوبــــم...!!
خطا از مــن است...!!
می دانـــــــم...!!
از من که سالهاست گفته ام...!!
* ایاک نعبد *...!!...
اما به دیگران هم دلسپرده ام...!!
... از مـن که سالهاست گفته ام...!!
* ایاک نستعین*...!!
اما به دیگران هم تکیه کرده ام...!!
اما رهایــم نـــکن...!!
بیش از همیــــشه دلتنــــــگم...!!
به انــــدازه ی تمـــام روزهای نبــــودنم...!!
هیچگاه به خاطر “هیچکس” دست از “ارزشهایت” نکش …
چون زمانی که آن فرد از تو دست بکشد ، تو می مانی و یک “من” بی ارزش !
الهه السادات امیری نایینی
چون زمانی که آن فرد از تو دست بکشد ، تو می مانی و یک “من” بی ارزش !
الهه السادات امیری نایینی
چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 0 مهمان