[hr]1- مفهوم خطای انسانی
از خطای انسانی تعاریف گوناگون ارایه شده است که به سه مورد اشاره می شود:
- یک تصمیم یا رفتار نامناسب که بتواند از اثر بخشی، ایمنی یا عملکرد سیستم بکاهد.
- رفتاری که از یک فرد سر می زند، ولی فرد قصد انجام آن را نداشته است و نیز از نظر مقررات یا یک مشاهده گر پسندیده و مطلوب نیست و یا اینکه آن رفتار موجب شود یک وظیفه یا یک سیستم به شکلی تبدیل شود که از حدود پذیرفته شده فراتر رود.
- مجموعه ای از اعمال انسانی که از هنجارها، حدود و استانداردهای از قبل تعریف شده، طبیعی و قابل قبول تخطی می نمایند.
2- انواع خطاها
نورمن خطاها را به 6 گروه زیر تقسیم می کند:
- خطای ناشی از عادت
- خطای توصیفی
- خطای مشتق از داده ها
- خطای فعال شدن موارد مشابه
- خطای ناشی از فراموشی فرد
- خطای وضعیتی
افراد کارها را در 7 مرحله انجام می دهند. لغزشها و اشتباهات ممکن است بر مراحل متفاوتی از کار تاثیر گذارند. این مراحل عبارتند از:
- شکل گیری هدف
- شکل گیری قصد و نیت
- مشخص کردن عمل
- اجرای عمل
- درک وضعیت موجود
- تفسیر وضعیت موجود
- ارزیابی نتیجه
نورمن مثالی را بیان می کند که در آن شخص بجای باز کردن کمربند ایمنی در هنگام پیاده شدن از اتومبیل، ساعت اش را باز می کند. هر چند این لغزش ممکن است نادر باشد اما بیشتر افراد بسیاری از این لغزشها را هر روز مرتکب می شوند. به عقیده نورمن لغزش ها بیشتر در رفتارهای مهارتی دیده می شود. بسیاری از مهارت ها مانند نواختن پیانو مستلزم آن است که ما چند کار را بطور همزمان انجام دهیم. در این حالت توجه خودآگاه ما عمدتا بر سطوح بالاتر وظیفه در حال انجام یعنی موسیقی، سبک یا عبارت سازی متمرکز می شود و در سطوح پایین حرکات فیزیکی معمولا بطور ناخودآگاه کنترل می شوند. در نتیجه لغزشها به کارهای ما راه می یابند حال آنکه معمولا تا زمان مشاهده نتیجه کار از آنها غافل هستیم.
4- عوامل موثر بر خطاهای انسانی
محققین مختلف تقسیم بندی های گوناگونی را در باره علل و عوامل مؤثر در بروز خطاهای انسانی ارائه کرده اند. برای مثال Niles T.Welch اصلیترین علل خطاهای انسانی را در شش گروه زیر طبقه بندی کرده است که هر کدام از آنها را نیز می توان به درجات مختلف دسته بندی کرد:
- پیچیدگی: اندازه سیستم و یا تعداد مواردی که لازم است مشاهده، کنترل و مورد توجه قرار گیرند در بروز خطاهای انسانی نقش کلیدی را بازی می کنند. در واقع پیچیدگی با توجه به تعداد موارد، اهداف، نشانگرها، موارد پیش بینی شده در چک لیستها و یا قطعات و تجهیزاتی که باید بعنوان بخشی از فرایند مورد بررسی قرار گیرند تعیین می شود.
- استرس: فشارهای وارده بر اپراتور جهت انجام کار صحیح، دقیق و ایمن باعث ایجاد استرس شده که آنهم به نوبه خود بر احتمال وقوع خطای انسانی می افزاید.
- خستگی: خستگی جسمانی در اثر فاکتورهایی نظیر کمبود خواب و استراحت، تنوع وظایف و کم بودن زمان استراحت بین شیفتهای کار و غیره بوجود آید که می تواند بر نرخ خطاهای انسانی بیفزاید.
- محیط: شرایط فیزیکی (درجه حرارت، درصد رطوبت، روشنایی، کیفیت هوای محیط کار و غیره) که اپراتور تحت آن شرایط فعالیت می نماید می تواند بر احتمال بروز خطاهای تأثیر بگذارد. همچنین محیط اجتماعی و فرهنگی نامناسب (برای مثال در جائیکه تشریک مساعی و همکاری وجود نداشته و روحیه کاری پائین باشد) نیز بر روی احتمال وقوع خطاهای انسانی مؤثر خواهد بود.
- آموزش: این فاکتور نشاندهنده کمیت و کیفیت آموزشهای است که اپراتور تحت یک سیستم ویژه دریافت کرده است.
- تجربه: منظور از این عامل آموخته های عملی اپراتور ها در کار با سیستم مورد مطالعه است.
- زمان: بدون شک یکی از عوامل اثر گذار در نرخ خطاهای انسانی زمان لازم برای انجام یک عمل است که این فاکتور نقش خود را بویژه در شرایط بحرانی و استرس زا بخوبی نشان می دهد و بر همین اساس نرخ خطاهای انسانی در انجام یک عمل یکسان در شرایط مختلف با هم دیگر متفاوت می باشد. برای مثال در حالیکه نرخ خطای انسانی در یک عملیات ساده و معمول برابر 001/ می باشد این نرخ در حین فعالیتهایی که همراه با استرس هستند 0/3 است.
- کنترلگرها و نشانگرها: که رابط بین انسان و ماشین در سیستم انسان ـ ماشین بوده و در صورتیکه طراحی، ساخت و نگهداری آنها با در نظر گرفتن محدودیتها و توانمندیهای روانی و جسمانی کاربران آنها صورت نگیرد در هنگام عملیات بر نرخ خطاهای انسانی افزوده خواهد شد.
- آموزش و تجربه
- دستورالعمل ها: وجود دستورالعمل های انجام کار بالاخص بصورت مکتوب از اعمال سلیقه های شخصی و همچنین بروز سر در گمی در شرایط لازم کاسته و به همان نسبت نیز از میزان خطاهای انسانی حواهد کاست.
- سازماندهی وظایف: منظور از سازماندهی وظایف تعیین کامل و دقیق وظایف افراد در انجام کارهای روزمره و ضروری است.
- پیچیدگی وظیفه
5- رویکردهای علمی کاهش خطای انسانی
رویکردهای علمی برای کاهش خطای انسانی، پارادیامهای گوناگونی را پشت سر گذاشته است. هر پارادایم، مدلهایی چند را در درون خود جای می دهد و تا اندازه ای در توصیف و کاهش خطای انسانی موثر واقع می شود ولی بعلت آنکه نتوانسته از بروز خطای انسانی در یک حد مطلوب جلوگیری کند پارادایم بعدی ظهور یافته است. این پارادایم ها عبارتند از:
- رویکرد مهندسی: اساس این رویکرد بر این تفکر نهاده شده است که انسان ، یک جزء غیر قابل اعتماد در یک سیستم است. این رویکرد پیشنهاد می کند که برای کاهش خطای انسانی بهتر است انسان از محیط کار حذف شود و به جای او از سیستمهای خودکار استفاده شود. همچنین، برای بالا بردن قابلیت اعتماد پرسنل، لازم است محیط کار و تعامل های مناسب طراحی شود. چنین پیشنهادهایی می تواند سودمند باشد ولی باید توجه داشت قدرت سریع تصمیم گیری انسان در شرایط پیش بینی نشده و نیز برخی مشکلات فنی در سیستمهای خودکار موجب می گردد که دامنه کاربردپذیری این سیستم ها مورد شک واقع شود.
- رویکرد فردی: بنای این رویکرد چنان فرض می شود که خطای انسانی بر اثر عدم تطابق میان توانایی های فردی و نیازمندی های مشکل بروز می کند. در نتیجه، انتخاب افراد با توانایی های مناسب و طراحی درست شغل را بعنوان روش پیشگیری از بروز خطا معرفی می کند.
- رویکرد سازمانی: این رویکرد بر این نکته توجه دارد که تصمیمهای نادرست مدیریت، شرایطی را پدید می آورد که زمینه بروز خطای انسانی را فراهم می کند. رویکرد سازمانی از دهه 80 میلادی مورد توجه قرار گرفت. مدل پنیر سوییسی به خوبی بیانگر تاثیر سازمان بر بروز خطای انسانی است. این مدل بوسیله ریزن (reason) پیشنهاد شده است و برخی آن را مدل دومینوی مدرن می دانند. ریزن در این مدل نشان می دهد که خطای انسانی یک علت بی واسطه در بروز حادثه است. ولی همین علت خود معلول علل دیگر است. در این مدل، هریک از بخشهایی که می توانند مانع از بروز حادثه شود به شکل یک برش از پنیر سوئیسی می شوند. هر برش دارای حفراتی است که بیانگر نقص های موجود در آن بخش است. هر گاه این لایه ها بگونه ای قرار بگیرند که برخی از این حفره ها بتوانند در یک راستا قرار بگیرند راه بروز حادثه فراهم می شود.
نویسندگان مختلف سه لایه پیش از بروز حادثه را تا اندازه ای توصیف و تقسیم بندی کرده اند که در اینجا اشاره می شود:
- عمل نا ایمن
- خطا، خطا در تصمیم گیری، خطا در اعمال مهارتی، خطا در ادراک
- تخلف (سرپیچی آگاهانه از دستورالعملها)
- پیش زمینه های اعمال نا ایمن
- نامناسب بودن توانایی های فردي، ذهنی، جسمی، فیزیولوژیک
- نامناسب بودن فرد هنگام به اجرا درآوردن وظیفه، ناهماهنگی در کار تیمی، نداشتن آمادگی لازم
- نظارت نامناسب مدیریت میانی
- نظارت ناکافی
- اعمالی که نامناسب طراحی شده اند
- کوتاهی در رفع نارسایی های سیستم
- غفلت