نبرد رستم و جومونگ... (طنز)

در این انجمن به متفرقه در موژ مهندسی بهداشت ایمنی و محیط زیست در مورد بهداشت ایمنی محیط زیست بهداشت محیط مهندسی بهداشت محیط بهداشت حرفه ای تصفیه آب تصفیه فاضلاب جزوه ارشد محیط زیست ایمنی میپردازید.

مدیر انجمن: naderloo

ارسال پست
نمایه کاربر
13660224
جدید
جدید
پست: 25
تاریخ عضویت: 12 مارس 2010 00:00
حالت من: Badhal
تماس:

نبرد رستم و جومونگ... (طنز)

پست توسط 13660224 »

[COLOR=#NaNNaNNaN][font=Tahoma,sans-serif]کنون رزم جومونگ و رستم شنو، دگرها شنیدستی این هم شنو
[/font][/COLOR]
[COLOR=#NaNNaNNaN][font=Tahoma,sans-serif]به رستم چنین گفت اون http://www.jok20.blogsky.com/جومونگ !
ندارم ز امثال تو هیچ باک
که گر گنده ای من ز تو برترم
اگر تو یلی من ز تو یلترم
[/font][/COLOR]
[COLOR=#NaNNaNNaN][font=Tahoma,sans-serif]رستم انگار بهش برخورد، یهو قاطی کرد و گفت:
[/font][/COLOR]
[COLOR=#NaNNaNNaN][font=Tahoma,sans-serif]منم مرد مردان ایران زمین
ز مادر نزادست چون من چنین
تو ای جوجه با این قد و هیکلت
برو تا نخورده است گرز بر سرت
[/font][/COLOR]
[COLOR=#NaNNaNNaN][font=Tahoma,sans-serif]جومونگ چشماشو اونطوری گشاد کرد و گفت:
[/font][/COLOR]
[COLOR=#NaNNaNNaN][font=Tahoma,sans-serif]تو را هیچ کس[COLOR=#NaNNaNNaN] بین ایرانیان[/COLOR]
نمی داندت چیست نام و نشان
ولی نام جومونگ و سوسانو را
همه میشناسند در هر مکان
تو جز گنده بودن به چی دلخوشی
بیا http://www.jok20.blogsky.com/عکس من را به پوستر ببین
ببین تی وی ات را که من سوژشم
ببین حال میدن در جراید به من
منم سانگ ایل گوکه نامدار
ز من گنده تر نامده در جهان
تو در پیش من مور هم نیستی
کانال 3 رو دیدی؟ کور که نیستی
[/font][/COLOR]
[COLOR=#NaNNaNNaN][font=Tahoma,sans-serif]در اینحال رستم پهلوان، لوتی نباخت و شروع به رجز خوانی کرد:
[/font][/COLOR]
[COLOR=#NaNNaNNaN][font=Tahoma,sans-serif]چنین گفت رستم به این مرد جنگ
جومونگا ! تویی دشمنم بی درنـگ
چنان بر تنت کـــوبم ایـــن نعلبکی
که دیگر نخواهی تو سوپ، آبــکی
مگـــر تو نـــدانی که مـن کیستم؟
من آن (تسو) سوسولت! نیستم
منم رستم، آن شیر ایــران زمین
(بویو) کوچک است در نگاهم همین
[/font][/COLOR]
[COLOR=#NaNNaNNaN][font=Tahoma,sans-serif]بعد از رجز خوانی رستم پهلوان، جومونگ از پشت تپه ای که آنجا پنهان شده بود آمد:
[/font][/COLOR]
[COLOR=#NaNNaNNaN][font=Tahoma,sans-serif]جومونگ آمد از پشت تل سیاه
کنارش(یوها) مــادر بی گنـاه!
بگفت:هین! منم آن جومونگ رشید
هم اینک صدایت به گوشــم رسید
http://www.jok20.blogsky.com/سوسانو هماره بود همسرم
دهــم من به فرمان او این سرم
چون او گفته با تو نجنگم رواست
دگر هر چه گویم به او بر هواست!
[/font][/COLOR]
[COLOR=#NaNNaNNaN][font=Tahoma,sans-serif]و بعد از حرفهای جومونگ درد دل رستم آغاز گردید:
[/font][/COLOR]
[COLOR=#NaNNaNNaN][font=Tahoma,sans-serif]و این شد که رستم سخن تازه کرد
که حرف دلش گفت (پس کو نبرد؟!)
بگفت ای جومونگا که حرف دل است
که زن ها گـــرفتند اوضــاع به دست
که ما پهلوانیم و این است حالمان
که دادار باید رسد بر دل این و آن!
[/font][/COLOR]
[COLOR=#NaNNaNNaN][font=Tahoma,sans-serif]و اینچنین شد که دو پهلوان همدیگر را در آغوش گرفتند [/font][/COLOR]
ارسال پست

بازگشت به “متفرقه”

چه کسی حاضر است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 0 مهمان