محيط کار يا قتل گاه کارگران!!!
تعدادی از حوادث در کار طی سالهای ۸۱ و۸۳
به گزارش خبرگزارى ايسنا محمد شريف زادگان رييس سازمان تامين اجتماعى ايران روز هفت ارديبهشت ٨٢ در همايش حفاظت ايمنى و بهداشت کار گفت ، ١٤ هزار حادثه ناشى از کار در سال ٨١ به سازمان تامين اجتماعى گزارش شده است که ٢٧٠ مورد آن منجر به فوت و از کار افتادگى شده است.
ايران خودرو قتل گاه کارگران ، مرگ ٨ کارگر ظرف يک سال
روز شنبه ٢٢ شهريور ٨٢ يکى از کارگران خط توليد پژو در ايران خودرو بنام پيمان خسروزاده رضى لو که در شيفت شب کار ميکرد و بيست و پنج سال سن داشت، در اثر فشار کار دچار سردرد شديد شد و پس از زمان کوتاهى درگذشت. با اين واقعه ناگوار و تکان دهنده تمامى کارگران شيفت شب دست از کار کشيدند و در اعتراض به شدت برده وار کار و جان باختن همکارشان در برابر سالن کارخانه تجمع کردند. با ادامه اعتصاب کارگران شيفت بعدى نيز که ساعت ١١ صبح به سرکار آمدند توليد را متوقف کردند و اعتصاب تمام کارگران اين بخش را فراگرفت.
لازم به گفتن است که کارخانه ايران خودرو بيست هزار کارگر دارد. بنا به گزارش در اين کارخانه کارگران ١٢ ساعت در روز کار ميکنند که ٤ ساعت آن اضافه کارى اجبارى است.
در هفته نامه کارآمد در شماره ١٩ در صفحه ٤ در بخشى تحت عنوان صداى همکاران کارگران از ساعات طولانى و فشار کار شکايت کرده و ميگويند:
"ما کارکنان تعميرات قالب سالن پرس شماره يک و دو سه شيفته کار ميکنيم و جمعه ها را نيز اجبارى کرده اند. مدير بخش ميگويد اگر جمعه ها نياييد پنجاه درصد از آکوردتان کسر خواهد شد. (پنج مورد)"
"ساعات کارى خيلى زياد است ديگر حتى ساعات کمى را هم در اختيار خانواده مان نيستيم".
"در زير زمين سالن شاتل کار ميکنيم . دو هفته است که آمار توليد را دو برابر کرده اند و مديريت تهديد کرده است که اگر شب ها نياييد بار اول بيست هزار تومان و بار دوم هم بيست هزار تومان کم ميکنيم و بار سوم آکورد نميدهيم. ما کسى را نداريم شبها پيش زن و بچه هايمان باشد.(چهار مورد).
" از نيروهاى رسمى شرکت هستيم به اضافه کارى روز جمعه اعتراض داريم. هيچ روزى را تعطيل نميکنند تا نفسى تازه کنيم . " (شش مورد)
اين مطلب در قبل از مرگ پيمان خسرو زاده در روز شنبه ٢٢ شهريور ماه در هفته نامه کارآمد به چاپ رسيده است.
روز ٢٩ شهريور ٨٢ رييس حراست ايران خودرو در ارتباط با مرگ پيمان خسروزاده کارگر ٢٤ ساله خط توليد پژو دسگير شد. به گفته بازتاب علت اين بازداشت اين بود که رييس حراست ايران خودرو هنگام مرگ پيمان خسرو زاده به ماموران کلانترى ١٥٤ اجازه نداد که از صحنه بازديد کنند. رييس حراست شرکت ايران خودرو با سپردن وثيقه ٥ ميليون تومانى آزاد شد.
- روز جمعه ٥ ديماه ٨٢ بار ديگر يکى از کارگران ايران خودرو به نام اميد اولادى که در شيفت شب کار ميکرد و ٢٢ سال سن داشت در اثر فشار کار در ساعت ٣ نيمه شب از هوش رفت و بعد از ٥ روز در بيمارستان شماره ٢ جان سپرد. اميد اولادى کارگر جوانى بود که در بخش برش و پرس تحت سرپرستى شرکت احياء گسترسبز کار ميکرد. نه اميد اولادى و نه پيمان رضى لو هيچکدام به مرگ طبيعى جان خود را از دست ندادند. آنها قربانيان شرايط برده وار کار در کارخانه ايران خودرو شدند.
-در همين سال وحيد امينى به دليل امنيت نداشتن اتوبوسهاى از رده خارج در تصادف جان باخت و نيز ياسر يوسفى کارگر مجموعه پرسى ايران خودرو(هنگام) در سر کار به علت فشار کار جان باخت.
- در ١٥ ارديبهشت ٨٣ حسين مويدى کارگر سالن قالب جيکس به علت عدم بازنشستگى سکته قلبى کرد و جان خود را از دست داد.
- ٢٩ مرداد ٨٣ محمود محمودى در حين کار در يک تصادف وحشتناک و دلخراشى جان خود را از دست داد. محمود که گويا راننده يک ماشين سمند بود، مشغول کار پست و نامه برى شرکت بوده است که در اثر برخورد با يک خودرو کفى جانش را از دست داد. طبق گزارشات راننده خودرو کفى منتظر بازنشستگى بود و محمود در اولين روزى بود که به اين قسمت از کارخانه منتقل شده بود. محمود کارگرى بود که بازخريد شده و بدون هيچگونه آموزشى در اين بخش بطور قرار دادى به کار رانندگى اشتغال يافته يود.
- ١٦ شهريور ٨٣ شرايط ناامن و برده وار کار در ايران خودرو باعث قطع دست يک کارگر بنام حسينعلى شد. حسينعلى در اثر عدم آشنايى کامل با دستگاه برش و به هنگام کار با گيوتين برش ورق، يک دست خود را از دست داد. کارگران ايران خودرو مى گويند که کار با دستگاه برش مستلزم آموزش و تجربه کافى است ولى سرمايه داران و پيمانکاران به دليل سودجوئى و صرفه جويى در مخارج به امنيت کارگران توجهى ندارند.
- روز ٢٢ شهريور ٨٣ حسين صادق زاده خانميرى و فريدون گلستانى کارگران پيمانکار تکنيکان در حادثه اطاق رنگ جان باختند.
مرگ بيش از ٥٠ کارگر در پروژه ساختن سد کارون
در سد کارون ٣ از سال ١٣٧٢ تا حالا يعنى سال ١٣٨٢ توجه کنيد . حدود ٥٠ تا ٥٥ نفر کشته که تماما در اثر انجام ندادن اصول ايمنى از طرف کارگاه بوده است . که در مواردى کاملا مشکوک بوده است و فشار مديران و مهندسان خود فروخته در اين کشتارها نقش داشته که ميخواسته اند کار را به اين صورت پيش ببرند . و تکيه کلامشان اين بوده :" ساخته و پرداخته سد کارون ٣ يک کار و هدف سياسى براى نظام است"
فشار مدام کار سنگين در محيط کم نور ، آلوده ، پر از گرد و غبار، پر سر و صدا ، نداندن کمربندهاى ايمنى براى پرتاب نشدنشان از ارتفاع از جمله ناامنى کار در اين شرکت بوده است.. يک مورد، يکى از کارگران به زير يک کاميون در تونل بنام تونل ٨٥٠ رفت ، فقط به خاطر اينکه شرکت براى صرفه جويى از نصب ٤ عدد لامپ خوددارى کرده بود و نور کم بوده است و کاميون هم يک چراغ داشته و راننده آن کاميون هم در حال اضافه کارى و نيمه بيدار بوده است . همچنين در اول دى ماه در کارگاه شرکت ( بلند پايه ) که يکى از پيمانکاران آب نيرو است ، ٧ نفر از کارگران به دليل عدم شرايط ايمنى از داربستها سقوط کرده ، ٤ نفرشان بشدت زخمى و ٣ نفر ديگر از ارتفاع ٧٠ مترى به داخل اس شفت(S-Shaft) سقوط کرده و آش و لاش ميشوند و صداى آنرا کسى نشنيد . فرداى همان روز در تونل نيروگاه جسد يک کارگر را که ٤ سال بود گم شده از زير مصالح ساختمانى بيرون آوردند. بايد تمام مسئولين و مديران و وزيران بخاطر اين جنايتها به پاى ميز محاکمه به جرم جنايتکارى عليه بشريت محاکمه شوند .
مسئولين اداره ايمنى که حقوق بگير شرکت هستند کارى به کار ايمنى ندارند و فقط اين را ميخواهند که حقوقشان دير نشود و کاروانهاى ( karaneye ) اهدايى مدير عامل جهت جلو گيرى نکردن از کار برسد .نقص عضو ناشى از کار منجر به از کار افتادگى حدود ١٥٠ نفر شده است . زخمى شدن که ديگر يک امر روزمره است . که منجر به استراحت چند روز و چند ماه بوده و برگه حادثه پر ميشود تا به کارگران چنانچه لازم بود شکايت بکنند و غرامت بگيرند. ادعاى شکايت کنندگان چنان زياد است که اواسط سال بدستور مدير عامل و طرح رئيس حراست به نام ( اروجعلى آشنا) و همکارى ( ايمنى و حراست ) تمام سوابق و دفاتر حوادث کارگران را به رودخانه کارون ريخته تا ديگر کارگران نتوانند شکايت بکنند و غرامت بگيرند ..
رستم صبا از ايران
شرايط نا ايمن کار هر روز از کارگران قربانى ميگيرد
هر لحظه و هر ساعت دهها کارگر در ايران در اثر کار در شرايطى نا امن دچار حادثه ميشوند و بسيارى جان ميبازند. عده اى عليل و ناتوان ميشوند و فرزندان و همسران و دوستان و پدران و مادرانى داغدار و بى پشت و پناه و بيچاره ميشوند. هر لحظه و هر ساعت زندگى هايى از هم مى پاشد و عده اى از زندگى محروم ميشوند و عده اى براى هميشه به خاک سياه مى نشينند. اينان جرمشان اين است که کارگرند، سودها و ثروتها را ميسازند. لازم است چنين شود تا جريان ثروت اندوزى و سود عده اى ديگر لحظه اى دچار وقفه نگردد و هر لحظه و هر ساعت بيشتر و بيشتر شود. اين قانون سرمايه در ايران و در گوشه و کنار جهان است. هر سال هزاران نفر در ايران قربانى شرايط نا امن کار ميگردند. چند خبر از حوادث دو سه روز اخير در ايران که در واقع مشتى است نمونه خروار:
٭- ٢٨ ارديبهشت ٨٣، ١٥ نفر از کارگران يک کارخانه توليد کود شيميايى در ساوه به دليل ماده اى شيميايى به نام آرسنيک در محيط کار دچار مسموميت شدند که يکى از آنان از شدت مسموميت از کار افتادگى کبد و کليه اش جان سپرد.
٭- ٢٥ شهريور ٨٣ يک کارگر شرکت ساختمانى "آ، س ، ب" به نام ابوالقاسم عباسى" بر اثر اصابت يک وزنه سنگين به سرش جان سپردا. اين کارگر جوان براى تامين معاش خانواده خود از يک شهر شمالى به تهران آمده بود. او تحت پوشش بيمه نبود و در هنگام مرگ بيش از ٩ ماه بود که حقوق دريافت نکرده بود. در همان روز دو کارگر ٢٢ و ٣٤ ساله در پروژه اى مربوط به شرکت استات اويل که متعلق به يک شرکت نروژى است ، بر اثر سوانح کارى جان باخت.
٭-١٢ مهر ٨٣ بدن کارگر ٥٩ ساله کارخانه سيمان سفيد دماوند به دور دستگاه تراش پيچيد و گردن او از قسمت بالاى سينه قطع شد. اين کارگر که ٢٧ سال سابقه کار داشت و طبق قانون مشاغل سخت و زيان آور مى بايست ٢ سال قبل بازنشست ميشد، در ساعات اوليه صبح دچار اين سانحه شده و ساعاتى بعد تکه هاى بدن او را از بين ابزار کارش بيرون آوردند. اين کارگر نعمت الله شکارى نام داشت و با دستگاه تراشى کار ميکرد که از سوى کارشناسان تامين اجتماعى تاييد نشده بود. او ٥ فرزند داشت که دو فرزند او دانشجو بودند. بنا به گزارشات دولتى اين سومين بار طى چند ماه گذشته است که چنين فاجعه اى در اين کارخانه اتفاق مى افتد.
*روز ٢٩ مهرماه جواد يحيوى کارگر ٢٨ ساله ماشين سازى تبريز بر اثر قرار گرفتن بر روى نوار نقاله در دم جان خود را از دست داد.
٭ روز ١ آبان ٨٣ کارگرى بنام قربان، ٥٣ ساله، در شهرستان اراک به هنگام کار در اثر سقوط از پشت بام جان باخت.
٭ روز ٢ آبان ٨٣ يک کارگر نوجوان ١٧ ساله افغانستانى در شهرستان ورامين در اثر برق گرفتگى در داخل چاه جان خود را از دست داد.
٭ روز ٢ آبان ٨٣ کارگر ٥٠ ساله اى به هنگام چاه کنى در قلعه خيابان مشهد در اثر استنشاق گازهاى مسموم کننده، جانش را از دست داد.
٭ روز ٢ آبان ماه٨٣ يک کارگر چاه کن در چهار راه ميدان بار مشهد به داخل چاه سقوط کرد و بسختى زخمى شد.
٭ روز ٣ آبان ماه ٨٣ در کرمانشاه يک کارگر ساختمانى روزمزد بنام محمد بهمنى، ٤٠ ساله، از طبقه ٤ يک آپارتمان در حال احداث به علت پوسيدگى طناب بالابر سقوط کرد و جان باخت. جسد خونين محمد بمدت ٤ ساعت و در حالى که همسر و چهار کودک او به دورش حلقه زده بودند و گريه مى کردند، در محل باقى بود.
* روز ٤ آبان ماه محمد تيز هوش کارگر ٣٢ ساله داراى همسر و دو فرزند، در يکى از معادن زغال سنگ هجتک از توابه کرمان بر اثر خفگى در گل و لاى موجود در يک تونل زير زمينى جان باخت
........................
هوشنگ برفى کارگر بخش برق کار کارخانه نساجى در سنندج بود که چندى قبل بر اثر بيمارى سرطان جان باخت.
بنا به اطلاعيه کميته کردستان حزب کمونيست کارگرى ايران در ١٦ آذر ماه ٨٣ همسر هوشنگ برفى عليه کارفرماى شرکت نساجى کردستان شکايت کرده است. در اين شکايت، مرگ هوشنگ برفى قتل، هرچند قتل غيرعمد، ناميده شده و درخواست رسيدگى به اين مسئله شده است. بنا به گزارشات در اين کارخانه رنگهايى با مواد شيميائى خطرناک مورد استفاده قرار ميگيرد که سلامتى کارگران را به خطر مياندازد.
تاکنون تعدادى از کارگران اين کارخانه بخاطر آلودگى شديد محيط کارخانه به انواع بيمارى مبتلا شده اند. بعضى از کارگران دست، صورت، و ساير اعضاى بدنشان تاول زده که گاها به مدت يک ماه نتوانسته اند سر کار حاضر شوند. نداشتن امکانات ايمنى و استفاده از مواد خطرناک، زندگى کارگران را با خطر مواجه کرده است.
١٠ کارگر در عسلويه جان باختند
٢١ آذر٨٣ - کشته شدن ١٠ کارگر در عسلويه . ١٠ کارگر طى حوادث جداگانه از دو هفته پيش تا کنون در منطقه عسلويه کشته شده اند. اواخر هفته گذشته هفت کارگر خارجى بر اثر نشت گاز در منطقه عسلويه فوت کرده اند. همچنين به دليل سقوط سه کارگر ايرانى در اين منطقه جان سپردند. به دليل حجم بالاى کار در اين منطقه جان کارگران در خطر است
٥ کارگر جوان در اثر بيمارى سيليکوس جان خود را از دست دادند
٢٠ آذر - پنج کارگر جوان در يک کارگاه سنگبرى در ملاير در همدان به علت ابتلا به بيمارى سيليکوز فوت کردند. تا کنون ١٠ کارگر مبتلا شده اند که پنج نفر آنان جان باخته اند. اين افراد به علت حضور مداوم در محيطى که فضاى آن آغشته به مقدار زيادى گرد و غبار سيليس است به اين بيمارى مبتلا شده اند. به گزارش ايرج محبى پزشگ متخصص، اين بيمارى از جمله بيماريهاى نادر در دنياست که فقط به علت عدم رعايت بهداشت محيط کار ايجاد ميشود و هنوز هم درمانى براى آن کشف نشده است. بيمارى سيليکوز بيمارى است که بر اثر آن ريه فرد بيمار بطور کامل از بين ميرود و علت آن هم فقط به دليل عدم کنترل صنعتى ميزان گرد و غبار سيليس در کارگاه است. اين کارگران مبتلا به بيمارى سيليکوز در گروه سنى ٢١ تا ٢٧ ساله هستند. بنا به گزارشات اين کارگران از جمله کارگران فصلى ساکن در استان آذربايجان غربى هستند که براى کار به شهرستان ملاير رفته بودند که پس از سه سال تماس با اين گرد و غبار سيليس در اين کارگاهها سنگ کوبى دچار اين بيمارى شده اند که ٤ نفر آنها هنوز زنده هستند و از آنجا که راه درمانى براى اين بيمارى وجود ندارد از بيمارستان به خانه هاى خود منتقل شده اند. محبى ميگويد بيمارى سيليکوس با اندازه گيرى مقدار سيليس در فضاى بسته محيط کار، کاملا قابل پيشگيرى است. و ادامه ميدهد:" پس از شناسايى يکى از اين کارگران جوانى که به اين بيمارى مرگ آور مبتلا شده بود، اين کارگر را به سازمان تامين اجتماعى معرفى کردم تا به عنوان فرد از کار افتاده تحت پوشش اين سازمان قرار گيرد. اما از آنجا که به علت قصور کارفرما اين کارگر فقط شش ماه پيش از ابتلا به اين بيمارى بيمه شده بود، مسئولان تامين اجتماعى به او گفتند که بايد شش ماه ديگر در اين کارگاه کار کند تا بيمه از کار افتادگى به وى تعلق گيرد.
بنا به گزارش پزشکى ديگر، اين افراد فقط در صورت انجام پيوند ريوى ميتوانند زنده بمانند که براى اين کار بايد به کشورهاى ديگر مراجعه کنند. بنا به همين گزارش اين کارگران در يک کارگاه رسمى و بصورت قانونى کار ميکردند و با وجود اين اتفاق کارگران همچنان در اين کارگاه به کار خود اشتغال دارند.
انفجار معدن و مرگ دستکم ٦ کارگر
٢٤ آبان ماه در انفجار معدن در مازندران دستکم ٦ کارگر جان سپردند و دو کارگر بشدت مجروح شدند.
١٥ کودک در يک کارگاه زيرزمينى توليد کفش فلج شدند
١٨ آبانماه پانزده کودک در يک کارگاه زيرزمينى توليد کفش در منطقه اکبر آباد(نسيم شهر) از شهرکهاى نزديک رباط کريم به دليل کار مداوم با چسب مخصوص کفش و انتشار گازى که روى اعصاب کارگران تاثير منفى ميگذارد دچار از کارافتادگى و فلج شدند. در اين کارگاه سى کارگر جوان و کودک کار ميکنند که پانزده نفر آنها دچار فلج شده اند. بنا به گزارش يونس قاسمى يکى از کارگران اين کارگاه که ١٩ سال دارد ميگويد:" نزديک به فته تا هشت ماه در کارگاه توليدى کفش کار ميکردم، سال گذشته بطور ناگهانى عضلات پايم منقبض شد و پس از مدتى بيمارى ام پيشرفت کرد و پس از اينکه به چند پزشک مراجعه کردم و نتيجه اى نداشت به بيمارستان رفتنم و مدت هجده روز در بيمارستان بود و بدون نتيجه مرخص شدم. پس از مرخصى از بيمارستان به چند پزشک طب سوزنى و حجامت مراجعه کردم و نتيجه اى نداشت و دوباره به بيمارستان رفتم و ١٨ روز بسترى بود اما باز بدون نتيجه از بيمارستان مرخص شدم. او ميگويد در يک کارگاه ١٠٥ مترى ٣٠ تا ٣٥ کارگر مشغول کار بوديم دو نفر ديگر از بچه ها هم که هم شهرى ام بودند نيز دچار معلوليت شدند و تا وقتى بسترى نشده بودم تعدادمان به دوازده نفر رسيد. اما اين کارگاه تعطيل نشده و فقط مکان آن تغيير کرد.
منبع :
http://www.kargaran.org/01axbar/8309/SANEHEH.html