حکایت شام آخر ( داوینچی)

در این انجمن به متفرقه در موژ مهندسی بهداشت ایمنی و محیط زیست در مورد بهداشت ایمنی محیط زیست بهداشت محیط مهندسی بهداشت محیط بهداشت حرفه ای تصفیه آب تصفیه فاضلاب جزوه ارشد محیط زیست ایمنی میپردازید.

مدیر انجمن: naderloo

ارسال پست
نمایه کاربر
navidsafavy
آماتور
آماتور
پست: 182
تاریخ عضویت: 25 آپریل 2010 00:00
تماس:

حکایت شام آخر ( داوینچی)

پست توسط navidsafavy »

حكايت شام آخر ( داوينچي)
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
سید نوید صفوی
نمایه کاربر
navidsafavy
آماتور
آماتور
پست: 182
تاریخ عضویت: 25 آپریل 2010 00:00
تماس:

پست توسط navidsafavy »

نيكي و بدي در يك چهره

انسان عجب موجوديست
چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
سید نوید صفوی
نمایه کاربر
navidsafavy
آماتور
آماتور
پست: 182
تاریخ عضویت: 25 آپریل 2010 00:00
تماس:

پست توسط navidsafavy »

داستاني بسيار جالب
حتما بخوانيد
چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
سید نوید صفوی
sepidemajdabadi
جدید
جدید
پست: 4
تاریخ عضویت: 18 آگوست 2010 00:00
تماس:

پست توسط sepidemajdabadi »

فايلهاتون باز نميشه ها تصویرتصویر
jack7387
جدید
جدید
پست: 1
تاریخ عضویت: 15 سپتامبر 2010 00:00
تماس:

پست توسط jack7387 »

سلام
كاشكي براي كساني كه word 2007 ندارند يكي اونها را تبديل به doc مي كرد و دوباره up مي كرد
تشكر
نمایه کاربر
naderloo
مدیر کل
مدیر کل
پست: 2793
تاریخ عضویت: 08 نوامبر 2008 00:00
حالت من: Khaste
محل اقامت: تهران
تماس:

پست توسط naderloo »

[JUSTIFY]سلام با توجه به در خواست های متعدد متن ارسالی توسط کاربر محترم navidsafavy به صورت متن در این پست قرار میگیرد:

لئوناردو داوينچي موقع كشيدن تابلو "شام آخر" دچار مشكل بزرگي شد: مي بايست "نيكي" را به شكل عيسي" و "بدي" را به شكل "يهودا" يكي از ياران عيسي كه هنگام شام تصميم گرفت به او خيانت كند، تصوير مي كرد. كار را نيمه تمام رها كرد تا مدل‌هاي آرماني‌اش را پيدا كند.
روزي در يك مراسم همسرايي, تصوير كامل مسيح را در چهره يكي از جوانان همسرا يافت. جوان را به كارگاهش دعوت كرد و از چهره اش اتودها و طرح‌هايي برداشت. سه سال گذشت. تابلو شام آخر تقريباً تمام شده بود ؛ اما داوينچي هنوز براي يهودا مدل مناسبي پيدا نكرده بود.
كاردينال مسئول كليسا كم كم به او فشار مي آورد كه نقاشي ديواري را زودتر تمام كند. نقاش پس از روزها جست و جو , جوان شكسته و ژنده پوش مستي را در جوي آبي يافت. به زحمت از دستيارانش خواست او را تا كليسا بياورند , چون ديگر فرصتي بري طرح برداشتن از او نداشت. گدا را كه درست نمي فهميد چه خبر است به كليسا آوردند، دستياران سرپا نگه‌اش داشتند و در همان وضع داوينچي از خطوط بي تقوايي، گناه و خودپرستي كه به خوبي بر آن چهره نقش بسته بودند، نسخه برداري كرد.
وقتي كارش تمام شد گدا، كه ديگر مستي كمي از سرش پريده بود، چشمهايش را باز كرد و نقاشي پيش رويش را ديد، و با آميزه اي از شگفتي و اندوه گفت: "من اين تابلو را قبلاً ديده ام!" داوينچي شگفت زده پرسيد: كي؟! گدا گفت: سه سال قبل، پيش از آنكه همه چيزم را از دست بدهم. موقعي كه در يك گروه همسرايي آواز مي خواندم , زندگي پر از رويايي داشتم، هنرمندي از من دعوت كرد تا مدل نقاشي چهره عيسي بشوم...!!!

________________________________________
"مي توان گفت: نيكي و بدي يك چهره دارند ؛ همه چيز به اين بسته است كه هر كدام كي سر راه انسان قرار بگيرند."
-پائولو كوئيلو [/JUSTIFY]
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
[CENTER]
تصویر

تصویر
[/CENTER]
ارسال پست

بازگشت به “متفرقه”

چه کسی حاضر است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 0 مهمان